اما نيستي
اما نيستي تا اضطراب جهان را
كنار تو در ترانه اي كوچك خلاصه كنم.
اما نيستي تا شب تشويش هرشب خويش را
در اشتعال گريه ها و گورها روشن كنم.
اما نيستي تا در دهان داس برويم و
در پريشاني شعله پرپر شوم.
اما نيستي...
ادامهـ مطلبـ
| ۱ آذر ۱۳۹۴ | ۰۳:۰۶:۳۰ | مدير سايت
،